فعل(بخش دوم)
فعل مضارع
نشان مى دهد که آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان حال یا آینده است.
انواع فعل مضارع
- ساده:) روم – روی – رود – رویم – روید – روند (
- اِخبارى :( می روم – می روی – می رود – می رویم – می روید – می روند (
- التزامى :( بروم – بروی – یرود – برویم – یروید – یروند)
- ملموس :(دارم می یروم – داری میروی – دارد می رود – داریم می رویم – دارید می رویم – دارند می روند(
فعل مستقبل
نشان مى دهد که آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان آینده خواهد بود.
)خواهم نوشت – خواهی نوشت – خواهد نوشت – خواهیم نوشت – خواهید نوشت – خواهند نوشت)
فعل اَمر
فعلی است که با آن انجام دادن کاری یاپذیرفتن حالتی را طلب می کنیم.
green :بنویس): تقسیم بندى فعل از لحاظ ساختمان (
.1 ساده: «مولاى ما در میان این جمع چون شمعى مى تابد»
.2 پیشوندى (پیشوند + قسمت اصلى): «سال ها دم فرو بستم.»
.3 مرکّب (اسم + قسمت اصلى): «سرانجام، نیمه دیگر رفتارش را نشان مى دهد.»
.4 پیشوندى مرکّب (اسم + پیشوند + قسمت اصلى): «انسان حقیقی سرانجام از مبارزه با نفس پیروز سر برمى آورد.»
.5 گروه فعلى (ترکیبى از حرف اضافه و اسم و قسمت اصلى): «در راه خدا هرگز از پا ننشین!»
تقسیم بندى فعل از لحاظ نیاز به مفعول:
لازم
فعلی که به مفعول نیاز ندارد: «از دکتر اجازه گرفتم و باز راهى میدان نبرد شدم.»
متعدّى
فعلی که به مفعول نیاز دارد: «او دندانهایش را مسواک می کرد.»
دو وجهى
فعلی که گاه به صورت لازم و گاه متعدّى به کار مى رود: «اى دل! اگر مى شکنى بیصدا بشکن.» (وجه لازم)
«هرگز دلى را نشکن.» (وجه متعدّى)
معلوم
فعل معلوم فعلى است که نهادش فاعلِ آن باشد یعنی فاعل آن معلوم است.
)شاگردان آمدند (.
مجهول
فعل مجهول فعلى است که نهاد در حقیقت مفعولِ آن باشد. این فعل همیشه متعدی است.
ساخت فعل مجهول: بن ماضى از فعل متعدّى + هاى غیر ملفوظ + فعل معین از مصدرِ «شدن» متناسب با هَر فعل و ساختِ آن. مثال: خورد + ه + خواهد شد= خورده خواهد شد.
نکته نگارشى: فعل مجهول تنها در جایى به کار مى رود که نویسنده به هر دلیل بخواهد فاعل را پنهان سازد. یا فاعل معلوم نباشد.
) در بسته شد (.
افعال غیر خاص
افعالی هستند که معنای کاملی ندارند و معنای آنها با آوردنکلمه ای دیگر کامل می شود.
فعل معین
فعلى است که خود داراى معناى خاصّى نیست و تنها به ما کمک مى کند که ساخت هاى گوناگون افعال را به کار بریم.
فعل هاى معین پرکاربرد از این مصدرها هستند: اَستن، بودن، شدن، گردیدن، گشتن، خواستن، شایستن، بایستن، داشتن.
نکته: وظیفه چهار فعل معین مهم تر از این قرار است:
از مصدر خواستن: ساخت فعل مستقبل.
از مصدر بودن: ساخت فعل هاى بعید و التزامى.
از مصدر اَستن: ساخت فعل نقلى.
از مصدر شدن: ساخت فعل مجهول.
فعل ربطى
فعلى است که داراى فاعل نیست، بلکه تنها میان مسنَدٌالیه (نهاد) و مسنَد رابطه برقرار مى کند: مدینه، آشفته و سرگشته شد.
فعل هاى ربطى از این مصدرهایند: استن، بودن، شدن، گشتن، گردیدن.
نکته: بعضى از فعل ها مى توانند گاه خاص، گاه معین، و گاه ربطى باشند. مثل فعل :است
ـ خاص: یاد تو همواره با ما است = (وجود دارد.)
ـ معین: یاد تو در هر جا شوری برپا کرده است.
ـ ربطى: یاد تو همواره زنده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ