سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زمام دار و کردار، راننده و نفس(مرکبی) سرکش است . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 86 شهریور 3 , ساعت 8:41 عصر

فعل(بخش دوم)

فعل مضارع
نشان مى دهد که آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان حال یا آینده
است.
انواع فعل مضارع
-
ساده:) روم – رویرود – رویم – روید – روند (
-
اِخبارى :( می روم – می روی – می رود – می رویممی روید – می روند
(
-
التزامى :( بروم – بروی – یرود – برویم – یروید – یروند)
-
ملموس :(دارم می یروم – داری میروی – دارد می رود – داریم می رویم – دارید می رویم – دارند می روند(
فعل مستقبل

نشان مى دهد که آغاز تحقّق معناى فعل، در زمان آینده خواهد بود.
)خواهم نوشت – خواهی نوشت – خواهد نوشتخواهیم نوشت – خواهید نوشت – خواهند نوشت)

فعل اَمر

فعلی است که با آن انجام دادن کاری یاپذیرفتن حالتی را طلب می کنیم.
green :بنویس): تقسیم بندى فعل از لحاظ ساختمان (
.1
ساده: «مولاى ما در میان این جمع چون شمعى مى تابد»
.2
پیشوندى (پیشوند + قسمت اصلى): «سال ها دم فرو بستم.»
.3
مرکّب (اسم + قسمت اصلى): «سرانجام، نیمه دیگر رفتارش را نشان مى دهد.»
.4
پیشوندى مرکّب (اسم + پیشوند + قسمت اصلى): «انسان حقیقی سرانجام از مبارزه با نفس پیروز سر برمى آورد.»
.5
گروه فعلى (ترکیبى از حرف اضافه و اسم و قسمت اصلى): «در راه خدا هرگز از پا ننشین!»

تقسیم بندى فعل از لحاظ نیاز به مفعول:
لازم

فعلی که به مفعول نیاز ندارد: «از دکتر اجازه گرفتم و باز راهى میدان نبرد شدم
متعدّى

فعلی که به مفعول نیاز دارد: «او دندانهایش را مسواک می کرد
دو وجهى

فعلی که گاه به صورت لازم و گاه متعدّى به کار مى رود: «اى دل! اگر مى شکنى بیصدا بشکن.» (وجه لازم)
«هرگز دلى را نشکن.» (وجه متعدّى)
معلوم
فعل معلوم فعلى است که نهادش فاعلِ آن باشد یعنی فاعل آن معلوم
است.
)
شاگردان آمدند (.
مجهول
فعل مجهول فعلى است که نهاد در حقیقت مفعولِ آن باشد. این فعل همیشه متعدی است.
ساخت فعل مجهول: بن ماضى از فعل متعدّى + هاى غیر ملفوظ + فعل معین از مصدرِ «شدن» متناسب با هَر فعل و ساختِ آن. مثال: خورد + ه + خواهد شد= خورده خواهد شد.
نکته نگارشى: فعل مجهول تنها در جایى به کار مى رود که نویسنده به هر دلیل بخواهد فاعل را پنهان سازد. یا فاعل معلوم نباشد.
)
در بسته شد (.
افعال غیر خاص
افعالی هستند که معنای کاملی ندارند و معنای آنها با آوردنکلمه ای دیگر کامل می شود.
فعل معین
فعلى است که خود داراى معناى خاصّى نیست و تنها به ما کمک مى کند که ساخت هاى گوناگون افعال را به کار بریم.
فعل هاى معین پرکاربرد از این مصدرها هستند: اَستن، بودن، شدن، گردیدن، گشتن، خواستن، شایستن، بایستن، داشتن.
نکته: وظیفه چهار فعل معین مهم تر از این قرار است:
از مصدر خواستن: ساخت فعل مستقبل.
از مصدر بودن: ساخت فعل هاى بعید و التزامى.
از مصدر اَستن: ساخت فعل نقلى.
از مصدر شدن: ساخت فعل مجهول.
فعل ربطى
فعلى است که داراى فاعل نیست، بلکه تنها میان مسنَدٌالیه (نهاد) و مسنَد رابطه برقرار مى کند: مدینه، آشفته و سرگشته شد.
فعل هاى ربطى از این مصدرهایند: استن، بودن، شدن، گشتن، گردیدن.
نکته: بعضى از فعل ها مى توانند گاه خاص، گاه معین، و گاه ربطى باشند. مثل فعل :است
ـ خاص: یاد تو همواره با ما است = (وجود دارد.)
ـ معین: یاد تو در هر جا شوری برپا کرده است.
ـ ربطى: یاد تو همواره زنده است.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ