4- :: آقاي الف به کمک برادرش با بالابردن و پايين آوردن قيمت اقلام بسته بندي-ايجاد مزاحمتهاي گوناگون همچون تحريم کردن فاميل و کارفرماي سابقش بدترين ضربه ها را به آن بازاري قائمشهري وارد آورد.
5- :: در اوائل دهه 80شمسي آقاي الف{جمع کننده-غصب کننده-و غارتگر اموال مردم و بيت المال} وقتي متوجه شد کارفرماي سابقش{فاميل نزديک الف}با شراکت پسرش و يک بازاري مطرح قائمشهري قصد شراکت براي تاسيس کارخانه دارند-از سويي گمان کرد که شايد رقيبي مانند مرحوم ذبيح الله روهنده و شرکت بسته بندي روياي سبز-برايش پيدا شده است-و از طرف ديگر مي دانست آن کارفرماي سابقش که مردي دنيا ديده و کارآزموده است-شايدبازار انحصاري و سود جوييهاي آنچناني اورا با مشکل رقابت مواجه نمايد-تدابيري انديشيد تا در زمان مناسب با رفتارهاي دست پايين و مظلومانه- و در نهايت رياکاري و فريبکاري اعتماد دوباره فاميلش را مجددا بدست آورد- و آمادگي خود را براي شرکت در تاسيس کارخانه اعلام نمود.
6- :: پسر آن بازاري قائمشهري قصد ادامه تحصيل داشت-ولي وقتي مواجه با تاسيس کارخانه دستمال کاغذي توسط پدرش و الف شد-بعد از کمي اعتراض براي شراکت الف-نهايتا براي ساختن دنيايي بهتر براي خودش و تاسيس يک بنياد خيريه براي کمک به محرومان و نيازمندان از چند درصد سود کارخانه دستمال کاغذي-اعلام آمادگي نمود و يکي از شرکا و سهام داران در کنار پدرش و الف-شد.
پسر آن فرهنگي و بازاري مانند تمام جوانان به اقتضاي سنش دنيايي زيبا و رويايي براي خود و خانواده اش ساخت-حتي نام محصول کارخانه دستمال را به نام فرزندي که در راه بود-گذاشت.روزها و شبهايش به انتظار روزگار بهتري سپري شد تا هم شخص مفيدي براي جامعه باشد و هم موجب سرافرازي خانواده اش- و در اين بين ادامه تحصيلات دانشگاهي از مقطع ليسانس به بالاتر در همهمه آرزوها و اميدهاي خوشايند در ذهنش کم رنگ شد.پدر آن جوان- خوشحال از سرانجام يافتن فرزندش و مشغول شدن به حرفه و کاري-سخت خوشحال و راضي بود-از اين رو تمام کارهاي مربوط به گرفتن جواز-دريافت جواز از ادارات مختلف چون اداره کشاورزي-بهداشت و ...+پيگيري کارهاي ساختماني و ...رابا جان و دل انجام داد.
اما متاسفانه آقاي الف با طراحي برادرش>يک=بوجود آوردن شرايط تحميلي فروش+دو=ايجاد شرايط ساختگي زيان دهي کالا{ظاهرا ضرر در توليد گالن4ليتري-بعد از به سر انجام نرسيدن توليد دستمال کاغذي}+سه=اخراج افراد مورد اعتماد کارفرماي سابق الف + چهار=بر زمين گذاشتن کار براي ماههاي طولاني و ايجاد فشار به دو شريکش توسط الف براي بريدن و رسيدن به انفعال + پنج=دخالت دادن پدر حقه باز الف در کارها + شش=بر زمين گذاشتن کار توليد دستمال بعد از اتمام تمام کارهاي اداري و خريد دستگاه و حتي توليد آزمايشي-به بهانه عدم داشتن پول کافي براي ادامه کار و انواع روشهاي مرموزانه ديگر که از حوصله بحث خارج است.
{آقاي الف در همان وقت توليد دستمال وام کلاني را با رانت خوري گرفت که بعدها مشخص شد-زيرا اگر آن فاميل خيرخواه و پسرش متوجه کمترين خيانت به اموال مردم و بيت المال مي شدند-سريعا از او جدا مي شدند-مانند اين روزها}
در اينجا آقاي الف سومين و چندمين ضربه را به آن فاميل نزديکش که بسيار در حق او و پدرش نيکي انجام داد و آنها را از آن وضعيت بد مالي و روحي نجات داد-واردآورد.
آقاي الف>با انواع روشهاي مرموزانه کارخانه واقع در کياکلا{کارخانه سس ايام فعلي با مديريت برادر فاسد الف=جمع؟}را غصب نمود و يا به اصطلاح خريد-ولي به گفته افراد مطلع و بخصوص تاييد پسر آن فاميل ستم ديده>بصورت غير مستقيم>آقاي الف با دو شريک طرف بود=يکي پدر و يکي پسر/پدر حتي فرض کنيم فاميل نزديک آقاي الف بود و فرضا مي خواست مالش را ببخشد-ولي پسر مبلغ بالاتري را در نظر داشت-الف>(يک چهارم)پول پسر را پرداخت نکرد و بهانه نپرداختن را گذشت ايام ذکر کرد......